شعر با ر
شعر با ر
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره شروع یک بیت اول شعر با ر و رویا و رنگ ها و ریحانه و رها برای مشاعره در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
راهی بزن که آهی بر ساز ان توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
رنج تن دور از تو ای تو راحت جانهای ما
چشم بد دور از تو ای تو دیده بینای ما
عافیت بادا تنت را ای تن تو جان صفت
کم مبادا سایه لطف تو از بالای ما
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
راستی گویم به سروی ماند این بالای تو
در عبارت می نیاید چهره ی زیبای تو
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
رفت آن جانان ماازدست ما
از دریغا دلبر سر مست ما
اوبرفت وپای او نگشودهایم
تا ابد زلفش بود پابست ما
ما همه جا نیکی اوگفتهایم
اونخواهدآنچنان اشکست ما
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
روزی گرت غمی برسد تنگدل مباش
روشکر کن مبادا که بد بدتر شود
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم
هم بیدل و بیمارم هم عاشق و سرمستم
صد گونه خلل دارم ای کاش یکی بودی
با این همه علتها در شنقصه پیوستم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
روز محشر که سر از خاک لحد برداریم
نام نیکویتو نقش است به پیشانی ما
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
روز ماه رمضان زلف میفشان که فقیه
می خورد روزه ی خود را به گمانی که شب است
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
روزی که میگرفتند پیمان ز نسل آدم
عشق از میان ذرات در جستجوی ما بود
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
روزی که به عجر آدم افتاد
از عرش خدا تو را فرستاد
تا با تو به سوز و ساز باشد
وقت خوش او نماز باشد
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
منت خاک درت بر بصری نیست که نیست
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
روز تویی،روزه تویی،حاصل دریوزه تویی
آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن
یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
روزگارست که گه عزت دهد گه خاردارد
چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
راه پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و زاهد و شیخ و دوسه رسوای دگر
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
راز ی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
